از سالها پیش نیز زمزمههایی درباره اینکه سومین جنگ جهانی، جنگ آب خواهد بود، بر سر زبانها افتاده است.
دامنه جنگ آب یا درگیری برای آن در دنیای امروز در حال گسترش است و اکنون منابع آب میتوانند در قالب نوعی سلاح، محرک، هدف و عامل بر جای ماندن تلفات بسیار در طول درگیریهای جاری عمل کنند.
برای بررسی وضعیت آب در مرزهای شرقی و غربی و نقش همسایگان در خشکسالیهای اخیر با دکتر مسعود تابش، رئیس هیئت مدیره انجمن آب و فاضلاب ایران به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
واژه جنگ آب که چند سالی است در ادبیات سیاسی برجسته شده چقدر واقعیت دارد؟
بحث آب موضوعی ژئوپلیتیکی است که کشورها در بازی قدرت از آن استفاده میکنند. جنگ آب یک بحث واقعی و ملموس است که وجود دارد، اما چیزی نیست که به یکی دو کشور محدود شود.
در حال حاضر کشورهای متعددی – مثل عربستان و قطر، عربستان و یمن یا رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی همسایه- هستند که به ظاهر بر سر دسترسی به زمین با هم مناقشه دارند ولی هدف واقعی آنها سهولت دسترسی به آب است. نمونه آن تعرض رژیم صهیونیستی در چند ماه گذشته به سوریه است که اسرائیل بخشی از استانهای جنوبی سوریه را که تعداد زیادی از سدهای سوریه در آنها واقع بود، اشغال کرد و افزون بر استفاده از این منابع آبی برای مردم خود، با در دست داشتن منابع آبی -به عنوان منبع قدرت- خواستههای خود را به سوریه تحمیل میکند.
در جنگهای ۵۰ سال اخیر نیز همین اتفاق افتاده است. قسمت جنوب لبنان و بخشی از اردن یا بلندیهای جولان سرچشمههایی بودند که آب کشورهای سوریه، لبنان و اردن را تأمین میکردند و رژیم صهیونیستی با اهداف سیاسی این مناطق را اشغال کرده است. بنابراین کشورها چارهای ندارند جز اینکه با اهرم سیاست، اقتصاد و افزایش قدرت ملی و نظامی بتوانند به تعامل نسبی با همسایگان خود برسند تا منابع آبی مشترکشان را حفظ کنند.
آیا رفتار کشورهای همسایه از جمله ترکیه و افغانستان را میتوان به مشارکت در جنگ آب متهم کرد؟
جنگ آب واقعیتی است که وجود دارد و نمیتوان آن را کتمان کرد، اما اینکه آیا جنگی که بر سر آب درمیگیرد عمدی در آن نهفته است که به کشوری آسیب برساند یا نه، قابل بحث است.
اصطلاح جنگ آب در کشورهایی به کار برده میشود که دارای حوضههای مشترک آبی هستند و رودخانههای مرزی مشترک دارند که این رودخانههای مرزی در یک، دو و یا چند کشور جریان دارد، یعنی مبدأ رودخانه در یک کشور است، انتهای آن در کشوری دیگر و ممکن است کشور سومی هم بین این دو کشور قرار گرفته باشد. بنابراین همه کشورها نیازمند آب هستند و در تلاشاند آب مورد نیاز مردم و توسعه کشور خود را تأمین کنند.
اما اگر یکسری قواعد و حقوق بینالمللی که شامل حسن همجواری و حق دسترسی به منابع مشترک برای همسایه میشود را رعایت نکنند، به طور حتم ظلمی مرتکب میشوند که تبعاتی برای منطقه پاییندست و کشور همسایه به همراه دارد، حالا اگر این عملی که انجام میشود با قصد و نیت سیاسی و ضربه زدن به کشور همسایه شکل بگیرد، میتوان اصطلاح عینی و واقعی جنگ آب را در نظر گرفت.
بنابراین به طور طبیعی ما شاهد این بحث هستیم که اختلاف بر سر آبهای مرزی میان کشورهایی که حوضههای آبی مشترک دارند در اقصی نقاط کشور و دنیا شکل گرفته، از این رو این واقعیت وجود دارد که جنگ آب شکل گرفته است، اما بسته به نیت همسایهها نسبت به یکدیگر شدت و ضعف متفاوتی دارد.
ادعای اسرائیل مبنی بر حل مسئله آب ایران چقدر با واقعیت همخوانی دارد؟
با توجه به اینکه ما با اسرائیل منابع آبی مشترک نداریم جنگ آب میان ما و رژیم صهیونیستی صدق نمیکند و ادعای اسرائیل در رابطه با استفاده از فناوری نمکزدایی و شیرینسازی آب دریاها و همچنین فناوری هستهای و بازیافت آب فاضلاب و تبدیل آن به منابع آبی جدید است که ایران هم در حوزه بازیافت و هم در حوزه نمکزدایی آب دریا تجربههای موفقی دارد و نیازی به فناوری یا کمکهای فنی هیچ کشوری به ویژه رژیم صهیونیستی ندارد، در واقع ادعای اسرائیل مبنی بر حل مسئله آب ایران بلوفی بیش نیست.
تا چه حد سدسازی در ترکیه را میتوان با اهداف سیاسی و یا اهرم فشار تلقی کرد؟
شروع این پروژهها با هدف فشار سیاسی تلقی نمیشود، چون سدسازیهای ترکیه از ۴۰ سال پیش برنامهریزی شده و سابقهای ۱۰ ساله دارد که برای تأمین آب و انرژی از طریق نیروگاههای برقابی در حال انجام است و همچنان طرحهای بزرگی را در این حوزه مد نظر دارد. درهمین راستا در سالهای اخیر شاهد اجرای دو پروژه سدسازی بزرگ – پروژه گاپ که در حوضه دجله و فرات انجام شده و پروژه داپ که قرار است در حوضه رودخانه ارس اجرا شود- بودهایم و پروژه گاپ در ۳۰ سال گذشته پیشروی داشته و سدهای بسیار بزرگی از جمله سد آتاتورک را ایجاد کرده که حجم ذخیره این سد دهها میلیارد مترمکعب آب است، در حقیقت این سد بزرگترین سد ترکیه و اروپا محسوب میشود و به اندازه کل مخازن آب ایران گنجایش دارد.
در این طرحها بلندپروازی بزرگی شکل گرفته که بیش از نیاز و حد معقول این مخازن بزرگ است که میتواند منابع آبی همسایگان را تهدید کند.
گفتنی است این موضوع موجب می شود حوضه دجله و فرات عراق به طور مستقیم آسیب ببیند و در پی آن اکوسیستم منطقه دچار آسیب شده و منجر به تولید ریزگردها شود.
در واقع ریزگردهایی که در استانهای غربی ایران مشاهده میشود یکی از پیامدهای منفی سدسازیهای ترکیه است.
همچنین پروژهای که با عنوان داپ روی حوضه رودخانه ارس در حال اجراست، به طور مستقیم روی منابع آبی رودخانه ارس در شمال غرب کشور ما- منابع آبی استانهای اردبیل و آذربایجان غربی- تأثیرگذار خواهد بود که از دیدگاه ترکیه پروژهای برای تأمین آب و نیرو دنبال میشود، در حالی که از نگاه همسایگان این پروژه موجب ضرر و زیان به منابع آب و اکوسیستم منطقه شده که به لحاظ حقوقی در سطح بینالملل قابل پیگیری است.
آیا انسداد آب توسط افغانستان را در زمره فشار سیاسی باید طبقهبندی کرد؟
در مورد افغانستان نیز ما با این کشور از سال ۱۹۵۱ معاهدهای داریم که بر اساس آن افغانستان موظف شد دبی پایهای را برای شرق ایران در حوضه رودخانه هیرمند تأمین کند ولی به مرور زمان حقوق توافق شده ایران را نادیده گرفت و به تعهد خود که تأمین آب شرق ایران بود، عمل نکرد.
بررسی عملکرد همسایگان نشان میدهد چه معاهده بینالمللی داشته و چه نداشته باشیم، پدیده قدرت حرف نخست را در روابط میان کشورها میزند و هر کشوری که بتواند خواستههای خود را به کشور همسایه تحمیل میکند و در جریان تأمین نیازهای خود موجب ضرر و زیان کشور همسایه میشود.
ولی یک راه حل وجود دارد که اگر همسایگانی که منابع آبی مشترک دارند بتوانند اقتصاد کشورهایشان را به یکدیگر گره بزنند تا در حوزههای مختلف به هم وابسته شوند هیچ یک از همسایگان نمیتواند در راستای حفظ منابع خود به کشور دیگر آسیب بزند. به عنوان نمونه اگر ما معاهداتی داشته باشیم که در قبال دریافت آب از افغانستان به استانهای مرزی آنها برق صادر کنیم، رابطه اقتصادی متعادلی شکل خواهد گرفت که اگر هر یک از طرفین در زمینهای که مزیت نسبی دارد، متعهد نباشد، کشور مقابل میتواند از مزیت خود بهعنوان اهرم فشار استفاده کند تا ضرری متوجه او نشود.
در واقع عقل، تدبیر و برنامهریزیهایی که یک کشور در حفظ حوضههای داخلی و حوضههای آبی مشترک با کشورهای همسایه انجام میدهد، میتواند تا حد قابل توجهی در حفظ و نگهداری منابع آبی مؤثر باشد که متأسفانه ما در این زمینه چندان موفق عمل نکردهایم.
چه میزان از خشکسالیها و فقر منابع آبی در کشور متوجه رفتار کشورهای همسایه است؟
به طور حتم بخشی از خشکسالیهایی که در شرق کشور - سیستان و بلوچستان و استانهای خراسان- به وجود آمده ناشی از مسدود شدن آب رودخانههای مرزی مثل هریرود از سوی افغانستان است.
در ترکیه نیز اگر پروژه داپ به سرانجام برسد روی حوضه آبریز رودخانه ارس تأثیر مستقیم خواهد گذاشت و خشکسالیهایی را به ما تحمیل میکند. البته ضرورت دارد به این نکته هم توجه داشته باشیم که ایران نیز با سدسازیهایی که در چند دهه گذشته در جنوب غرب رودخانه کرخه داشته، مانع پرداخت کامل حقابه تالاب هورالعظیم و تا حدودی موجب خشک شدن آن شده است.
چه میزان از خشکسالیها و فقر منابع آبی در کشور را متوجه سیاست های داخلی می دانید؟
سدسازی های و حفر چاههای غیرمجاز طی سه دهه اخیر نشان می دهد ما در ریشهکن کردن منابع آبی خود سابقهای طولانی داریم زیرا این اقدامات را با هدف توسعه کشاورزی در حوضه آبریز ارومیه داشتهایم و با ساخت ۳۵ سد مقابل سرچشمههایی که به سمت دریاچه ارومیه سرازیر بودهاند و حفر دهها هزار چاه غیرمجاز در این منطقه موجب خشک شدن این دریاچه شدیم.
بنابراین اگر امروز افغانستان را مقصر خشک شدن دریاچه هامون در شرق کشور - به دلیل عدم پرداخت حقابه این رودخانه - میدانیم باید توجه داشته باشیم که در غرب کشور خودمان با بیتدبیری و عدم مدیریت منابع آب و خاک موجب خشک شدن دریاچه چندین هزار ساله ارومیه شدهایم.




نظر شما